Friday, March 18, 2011

چند سوال از شاهزاده رضا پهلوی

من شخصا احترام زیادی برای خانواده پهلوی قایل هستم. اما بعد ار دیدن برنامه امروز پارازیت این سوالات در ذهنم بدجوری سنگینی میکنه:

ایشان فرمودند که به دنبال پادشاهی مشروطه هستند و مثال سوئد، ژاپن و اسپانیا را آوردند. اما ماجرا اینجاست که حکومت پادشاهی هیچ وقت در آن کشور ها سرنگون نشد، بلکه خود آن پادشاه هان زمانی که در قدرت بودند و احساس کردند که مردمشان به آزادی و دموکراسی نیاز دارند داوطلبانه و بدون خونریزی و خشونت کنار رفتند و این موضوع باعث شد که احترامشان برای همیشه نزد ملتشان حفظ شود. اما در ایران پادشاه تا آخرین لحظه مردم را سرکوب کرد و باعث بروز یک انقلاب خونین و پر از خشونت شد. حکومت خشونت ورز فعلی در واقع نتیجه همان انقلاب خونین است، چرا که در یک انقلاب غیر صلح آمیز همیشه رادیکال ترین نیرو ها قدرت را به زور به چنگ می آورند و برای حفظ آن بدون هیچ ملاحظه ای خشونت می کنند. علاوه بر این تا بحال در هیچ کشوری سابقه نداشته که مردم آن کشور یک نظام موجود (با هر شکل و عنوان) را سرنگون کنند تا به نظام پادشاهی (اعم از مشروطه، مطلقه یا هرشکل دیگرپادشاهی) برسند
سوال :  در حال حاضر سیستم جمهوری کاملا دموکراتیک (بدون ولایت فقیه) مثل سیستم موجود در فرانسه ، از هر جهت برای ایران مناسب به نظر می رسد. چرا مردم باید خود را درگیر سیستمی کنند  که باز هم یک فرد غیر انتخابی با سابقه نا معلوم (از نظر حکومت کردن) بطور مادام العمر در آن وجود داشته باشد؟

در نظرات شما متاسفانه تناقض های بسیاری هست. شما  گاهی دم از پادشاهی مشروطه می زنید و گاهی میگویید ما باید فعلا با هم متحد شویم تا این نظام را سرنگون کنیم و شکل نظام بعدی را پس از پیروزی مردم باید انتخاب کنند . این درست، اما شاید دلیل اینکه مردم دور شما جمع نمی شوند همین ابهام و تناقض موجود در صحبت های شماست. ضمنا شما گه گاه حرف های خوبی در رابطه با اتحاد می زنید، حتی با موسوی و کروبی، در حالی که می دانیم اتحاد موسوی و کروبی با کسی که هدف نا گفته اش باز- تاسیس یک حکومت پادشاهی (ولو مشروطه) است ناممکن و در حد خودکشی سیاسی برای آنهاست. بیشتر به نظر می رسد که ذکر موضوع اتحاد با موسوی و کروبی از طرف شما بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد.

 سوال:  اگر واقعا هدف شما تنها آزادی ایران از چنگال دیکتاتوری است و برای اینکار حاضر به همکاری با همه هستید چرا یکبار برای همیشه قید این مقام بی ثمر، بی تاثیر و تشریفاتی (به قول خودتان) که اجازه دخالت در هیچ موضوع مهم مملکتی را ندارد و عملا هیچ کارکردی نمی تواند داشته باشد را نمی زنید و رسما اعلام نمی کنید که دقیقا به دنبال جمهوری ایرانی و دموکراتیک هستید تا همه تکلیف خودشان را بدانند؟ یا اینکه برای بعد ها برنامه های دیگری دارید؟

دموکراسی و شفافیت لازم و ملزوم یکدیگرند. در یک حکومت دموکراتیک همه چیز مشخص و واضح است. همه افراد تصمیم گیر و کلیدی مشخص هستند و مسئولیت عملکرد خود را بر عهده می گیرند ولی در مورد شما همه راه ها به شخص شما ختم می شود. هیچکدام از اطرافیان شما اعم از مشاورین، کارگذاران و ... شناخته شده نیستند (لطفا نگویید که هیچ مشاوری ندارید که عذر بدتر از گناه است) ، حکومت مد نظر شما دقیقا روشن نیست، هیچ خبری از شما (و حتی خانواده شما) به بیرون درز نمی کند. به عنوان مثال در مورد موضوع خودکشی غم انگیر برادرتان و وصیت نامه باقی مانده از وی هیچ صحبتی نمی شود.

سوال: چطور انتظار دارید مردم به کسی اعتماد کنند که هیچ چیز درباره اش نمی دانند؟ 

وقتی کامبیز حسینی به قسم شما در 20 سالگی اشاره کرد، جنابعالی از دادن جواب مستقیم به سوال تفره رفتید و گفتید که آن زمان 20 ساله بودید و دید فعلی را نداشتید و چه و چه.... ولی نفرمودید که آیا آن قسم را پس گرفته اید یا هنوز به آن پایبند هستید. از نظر من این موضوع بسیار مهم است که به این سوال بطور وضوح پاسخ دهید.

سوال:  آیا شما با توجه به دید فعلی در سن 50 سالگی قسم خود را اشتباه دیده و پس گرفته اید، و تصمیم گرفته اید پادشاهی را رها کنید (که ظاهرا اینطور به نظر نمی آید) یا اینکه همچنان بر قسم خود هستید و فقط به حکم شرایط موجود فعلا دم نمی زنید تا شرایط مهیا شود؟ 

اگر جواب شما پس گرفتن آن قسم باشد که در اینصورت مشکلی برای گذشتن از این نظام پادشاهی بی خاصیت (به گفته خودتان) و اعلام حمایت از جمهوری نخواهید داشت و اگر نه که من شخصا هرگز به شما به عنوان یک رهبر اعتماد نخواهم کرد هر چند که به پاس خدماتی که پدربزرگ و پدرتان برای این کشور انجام داده اند همیشه برای شما و خانواده محترمتان احترام قائل خواهم بود